جدول جو
جدول جو

معنی چراغ لوله - جستجوی لغت در جدول جو

چراغ لوله
شیشه ی چراغ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چراغ الله
تصویر چراغ الله
پولی که به درویش یا نقال می دهند، پولی که درویش یا نقال معرکهگیر از مردم می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
(چِ غَلْ لاه)
پول یا نذری که بدرویشان و نقالان دهند. (ناظم الاطباء) وجهی که درویش در معرکه از تماشاچیان ستاند. نقدی که بدرویش معرکه گیر یا نقال دهند. پولی که بر بساط معرکه گیر یا نقال اندازند. رجوع به چراغ و چراغ خواستن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ قُوْ وَ / وِ)
چراغی که بوسیلۀ قوه برق (باطری) روشن شود. چراغ دستی کوچکی که بوسیلۀ باطریهای کوچک روشن شود. چراغ جیبی. چراغ دستی. رجوع به چراغ دستی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چراغ قوه
تصویر چراغ قوه
چراغ دستی
فرهنگ واژه فارسی سره